DAR JOSTEJOYE TO

به جست و جوی تو


بر درگاه کوه می گریم،


در آستانة دریا و علف.


به جست و جوی تودر معبر بادها 


می گریم در چار راه فصول ،


در چارچوب شکستة پنجره ئی  که


آسمان  ابرآلوده را قابی کهنه
 

می گیرد .…………




به انتظار تصویر تو این دفتر خالی
 
                     
 تا چند ورق خواهد خورد.
                               

LOVE YOU

I want you the right way

I want you, but I want you to want

me too

Want me baby, just like I want you
.

CHAND KALAM



گلها را تقسیم کنید، گل سرخ نصیب خار میشود



خاموشی دریاست و گفتن جوی آب، پس دریا

 را بخوان نه جوی آب را


اگر سنگی و ریگی در بستر رود نبود، آب سرودی سر نمیداد




عشق گوش دادن نیست ، بلکه درک کردن است



عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست ، بلکه صبر
 
داشتن و ادامه دادن است





راز
عشق در این است که به دیگری لذت ببخشی،

 ولی عشق را برای لذت نخواهید زیرا عشق حقیقی

 هوا و هوس نیست



گذشته ، بزرگترین آموزگار و بهترین پیام آور

واقعیت است

I LOVE YOU

 I Love You

I love your smile

And your tender ways

It helps me make it

Through each day



I love your eyes

So wondrous and bright

It's what I dream of

Every night


Ilove your spirit

So gentle and kind

It keeps you always

On my mind


I
love your heart

So warm and true

It keeps my feelings

Fresh and new



I love your touch

And warm embrace

It brings a smile

To my face


I love everything about you

I must confess

That in my heart

You're above all the rest

So please believe my words

Are true

When I whisper

"I Love You"

MIKHAM TORO BEBINAM

میخوام تو رو ببینم


نه یک بار نه صد بار به
 

تعداد نفسهام
 

برای دیدن تو نه یک چشم
 

نه صد چشم همه چشما


رو میخوام

TANHA ANSAN NIST


تنها انسان گریان نیست :من دیده ام پرندگان را

من برگ و باد و باران گریان دیده ام

تنها انسان گریان نیست

تنها انسان نیست که می سراید :من سروده ها از

 سنگ نغمه ها از گیاهان شنیده ام

من خود شنیده ام سرودی از باد و برگ

تنها انسان سرود خوان نیست

تنها انسان نیست که دوست می دارد :دریا و بادبان

خورشید و کشت زاران یک سر عاشقان اند

تنها انسان ، تنهایی بزرگ ست

انسان مرگ رای اندیشه های مرگش ویران گر ...

تنها انسان گریان نیست

مرگ ماهی ها


بال و پرها ی شکسته ،

جغد پیر و زشت و خسته ،

گوید از طوفان رهائی نیست .

دلم بر مرگ ماهی ها می سوزد

دلم از فکر دیوار بلند شهر می گیرد .

دلم در این شب سنگین ،

هوای تازه می خواهد ؛

هوای تازه ی دریا

طلوع ساده ی پرواز

صدای گرم یک باران

گیاهی سبز در گلدان .

دلم فریاد می خواهد ؛

رهائی ، زندگی ، پرواز می خواهد

دلم در سینه می میرد

دلم در سینه می گرید

دلم بر مرگ ماهی ها ،

به آرامی ، میان سینه ،

می گرید .