-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1385 06:02
یکی بود یکی نبود ........ اونی که بود تو بودی و اونی که نبود من بودم ! یکی داشت یکی نداشت ........ اونی که داشت تو بودی و اونیکه تو رو نداشت من بودم ! یکی خواست و یکی نخواست ........ اونیکه خواست تو بودی اونیکه بی تو بودن رو نخواست من بودم ! یکی آوردو یکی نیاورد ........ اون که آورد تو بودی و اونیکه به هیچ کس جز تو...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 دیماه سال 1384 09:47
در این تنهای که خواب از چشمانم ربوده است بتو می اندیشم میدانی اگر دوست داشتن تو کار اشتباهی ست پس قلبم به من اجازه نمی دهد کاره درستی انجام دهم چرا که در تو غرق شده وهرگز بدونه تو در کنارم نجات نخواهم یافت من همه وجودم را نثارت میکنم تا فقط یک شب دیگر در کنارت باشم تمامی زندگیم را به خطر میندازم تا تورا یک بار دیگر در...
-
دوست دارم
جمعه 25 آذرماه سال 1384 05:26
دوست دارم کتاب بشم تا که به دستت برسم دوست دارم قلم بشم تا که بنویسی در مورد یک عالمه حقیقتها میدونی دلم میخواد یک دفتر خاطره شم با تمام خوبیها نوشتهاخوندنیهاتا بخونی حقیقتا که چقدر دوستت دارم
-
the same sun
دوشنبه 30 آبانماه سال 1384 09:45
the same sun I connot sleep tonight , I have you on my mind even the wind is calling your name though you are faraway , i feel that you are near , whispering words from over the see If you wake in youe night , remember that i will be here and like the same sun thats rising on the valley with the down I will walk with...
-
قدر زندگی
سهشنبه 24 آبانماه سال 1384 07:31
تا غم نباشه معنی شادی معلوم نمیشه . تا بدی نباشه خوبی جلوه خودش رو نشون نمیده . تا شکست نباشه تجربه و شیرینی پیروزی بدست نمیاد . تا غربت نباشه مزه وطن و بوی خاک و احساس مالکیت بر وطنم رو درک نم ی کنیم . تا مریض نشیم قدر سالم بودنونمون رو نمی دونیم . تا آزاد هستیم طعم تلخ بند رو نمیفهمیم . تا کسی رو از دست ندیم قدرش...
-
مادر
دوشنبه 9 آبانماه سال 1384 20:38
مادر مداد زرد, پاکن سرخ, مدادتراش برات خرید روی سینه سپید دفترچه یک خط برات کشید, یادت میاد یادت میداد آدمکهارو رنگ کنی دنیارو تو نقاشی هات مثل خودت قشنگ کنی مادر , مادر باغچه عشق و کاشت تو سینه تازه تو, دلیل هر نفس براش عشق بی اندازه تو روز اول مدرسه گریه می کردی واسه اون که تو رو بغل بگیره یک مادر خیلی جوان مادری که...
-
وقتی تو نیستی
یکشنبه 8 آبانماه سال 1384 02:48
وقتی تو نیستی نهستهای من چونان که بایداند نبایدها مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض می خورم عمری ست لبخندهای لاور خود را در دل زخیره می کنم باشد برای روز مبادا اما در صحنه های تقویم روزی بنام روز مبادا نیست آن روز هر چه باشد روزی شبیه دیروز روزی شبیه فردا روزی درست مثل همین روزهای ماست اما کسی چه میداند شاید این...
-
آهای خوشگل عاشق
سهشنبه 19 مهرماه سال 1384 01:50
آهای خوشگل عاشق آهای عمر دقایق آهای وصله به موهای تو سنجاق شقایق آهای ای گل شببو آهای گل هیاهو آهای طعنه زده چشم تو به چشمای آهو دلم لاله عاشق آهای بنفشه تر نکن غنچه نشکفته قلبم رو تو پرپر من که دل به تو دادم چرا بردی ز یادم بگو با من عاشق چرا برات زیادم آهای صدای گیتار آهای قلب رو دیوار اگه دست توی دستام نذاری...
-
ماییم
دوشنبه 18 مهرماه سال 1384 20:02
ماییم منو تو ماییم, رودیم که به دریاییم عشقیم, من وتوعشقیم ماییم با خداییم
-
قدغا
دوشنبه 18 مهرماه سال 1384 14:40
قدغا قدغا قدغا آبی دریا قدغا، شوق تما شا قدغا عشق دو ماهی قدغا باهم و تنها قدغا برای عشق تازه ،اجازه بی اجازه پچ پچو نجوا قدغا رقص سایه ها قدغا کشف بوسه بی هوا به وقت رویا قدغا برای خواب تازه، اجازه بی اجازه در این قربت خانگی بگو هر چی باید بگی غزل بگو به سادگی بگو زنده باد زندگی برای شعر تازه اجازه بی اجازه از تو...
-
یاد
دوشنبه 18 مهرماه سال 1384 02:07
به یاد من باش هر جا صدایی خسته بود هر جا دلی شکسته بود هر جا لب جاده کسی به انتظار نشسته بود هر جا کسی نفس نداشت مهلت پیش پس نداشت هر جا دیدی پرنده ای لونه به جز قفس نداشت به یاد من باش...
-
جدایی
یکشنبه 17 مهرماه سال 1384 17:14
گفتی که امشب اومدم بهت بگم باید برم گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم باید برم برای تو فقط یه حرف ساده بود کاشکی میدیدی قلب من به زیر پات افتاده بود سفر همیشه قصه رفتنه و دلتنگیه به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه
-
تنهایی
شنبه 16 مهرماه سال 1384 21:22
تقدیم به تمام هموطنهای ایرانی و آنهای که مثل من درتنهای وغربت اند من و تومثل دواقلیم جدا دردوسوی کره سرگردانیم من وتو مثل دوسیاره دورگاهی پیداوگهی پنهانیم من وتوفاصلمون خیلی زیاده وطنم بین مانامه رسون ابر و باده وطنم بی توخاموشم دراین شهرفرنگ توی غربت دل من بازشده تنگ کی میشه باز دوباره شب برسه تاببینم خواب ایرون قشنگ...
-
کلبه ای بسازیم
شنبه 16 مهرماه سال 1384 04:45
بده دستاتو به دستم تا با هم کلبه ای بسازیم, کلبه ای پر از من وتو از من وتو ما بسازیم دور بشیم از همه مردم واسه درد هم بمیریم, باستارها بخوابیم با ترانه جون بگیریم باغچه ای از حوض و گلدون, سره تو باشه رو شونم مثل لیلا مثل مجنون, تو بشی مادر گلها من بشم بابای بارون عشق عشق می آفریند عشق زندگی می بخشد زندگی رنج به همراه...
-
سلامت میکنم
جمعه 15 مهرماه سال 1384 20:37
ای با منو پنهان چو دل, از دل سلامت می کنم تو کعبه ای, هر جا روم قصد مقامت می کنم هر جا که هستی حاضری از دور درمان ناظری شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم گه دم چو باز آشنا بردست پر می زند گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم هر غایبی هر دم چرا آسود بر دل می زنی هر حاضری پس من چرا در سینه دامت می کنم
-
مرگ
جمعه 15 مهرماه سال 1384 03:31
با دیدگانه فرو بسته لب بر جام زندگی نهاده ایم و اشک سوزان بر کنار زرین آن فرو میریزیم اما روزی میرسد که دست مرگ نقاب از دیدگان ما برمیدارد و هر آنچه را که در زندگی مورد علاقه ما بوده از ما میگیرد فقط آنوقت میفهمیم که جام زندگی از اول خالی بوده و ما از روز نخست از این جام جز باده خیال ننوشیده ایم.
-
توبه
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 15:25
ای توبه ام شکسته از تو کجا گریزم ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم ای نور هر دو دیده بی تو چگونه بینم ای گردنم به بسته از تو کجا گریزم تو نه چنانی که منم من نه چنانم که تویی تو نه برانی که منم من نه برانم که تویی من همه درحکم توام تو همه در خونه منی گر مه وخورشید شوم من کم از آنم که تویی تا شمع تو افروخته من پروانه شدم...
-
کعبه
چهارشنبه 13 مهرماه سال 1384 04:20
آنهایی که به سر در طلب کعبه دویدن چون عاقبت و امر به مقصود رسیدن رفتند, رفتند در آن خانه که بینند خدا را, بسیار بجستند خدا را, ندیدن از سره تکلیف ناگاه خطابی از آن خانه شنیدن که ای خانه پرستان چه پرستید گل و سنگ آن خانه پرستی که پاکان طلبیدن. جان بسپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم خانه سوزیم چو آتش سوی میخانه شویم سخن...
-
غربت
یکشنبه 10 مهرماه سال 1384 01:17
نه مرا طاغت غربت نه تو را خاطر غربت دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم زمان خیلی کند است برای کسانی که انتظار میکشند خیلی سریع برای کسانی که میترسند خیلی طولانی برای کسانی که اندوهگیناند خیلی کوتاه برای کسانی که شاداند ولی برای کسانی که عاشقاند زمان جاودانگی است کاش می شد اشک را تهدید کرد فرصت لبخند را تمدید...
-
حسرت
شنبه 9 مهرماه سال 1384 20:06
ای دل گر جان طالبی جان به تو بخشم از جان چه عزیزتر بگو آن به تو بخشم خواستم هدیه ای برای تنها امیدم زندگیم بفرستم با خود گفتم زیباترین چیزها را می فرستم گل گفت: مرا بفرست که مظهر زیباییم و نشان عشق خارگل گفت: مرا بفرست که بدیده دشمنان نشینم سرو گفت: مرا بفرست که مظهر پاکی و تنهاییم نرگس آرزوی من: آرزوی من : جای تو...
-
منو ببخش
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1384 13:00
میدونم خیلی زیادی واسه من همیشه عادتم کم نمیخوام نفسم تویی تو میدونی هوارو نمیخوام بی تو هیچ چیزی از عالم نمیخوام تو فرشتهای من آدم نمیخوام بیتو وعده بهشتو نمیخوام تو که نیستی سرنوشتو نمیخوام یکی پرسید اگه آخرش نشه حتی این خیال زشتو نمیخوام
-
غربت
دوشنبه 4 مهرماه سال 1384 20:44
غربت غربت من تنهاییِ سایبانی کوچک برگرده راهی متروک در غربت اگر مرگ دامن من یا که کند قبر و که دوزد کفن من تابوت مرا جای بلندی بگذارید تا باد برد بوی مرا به وطن من غصه نخور پرستوها به لونه برمیگردن هرجا برن هر جا باشن به خونه برمیگردن
-
من و تو
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 18:49
من و تو خنده ای ، خنده ی گل مهتاب شعله ای ، شعله ی دل خورشید بوسه ای ، بوسه ی سحرگاهان تغمه ای ، نغمه ی لب امید غنچه ای ، غنچه ی بهار حیات عشوه ای ، عشوه ی نگاه نیاز مژده ای ، مژدهی شکست فنا چشمه ای ، چشمه ی نهفته راز ناله ام ، ناله ی نی آلام لاله ام . لاله ی دل خونبار هاله ام ، هاله ی گناه سیاه واله ام ، واله ی وفای...
-
دوستت دارم
جمعه 25 شهریورماه سال 1384 18:16
دوستتدارمدوس تت دا رم دو ست تد ارمدوستتدارمدوستتدارمدوس تت دا رم دو ست تد ار مدوستتدارم دوستتدار مد وس تت دا رم دو ست تد ار مد وستتدارمدوستتدار مد وس تت دا رم دو ست تد ار مد وستتدارم دوستتد ار مد وس تت دا رم دو ست تد ار مد وس تتدارمدوستتد ار مد وس تت دا رمدو ست تد ار مد وس...
-
خواب
پنجشنبه 24 شهریورماه سال 1384 19:46
گویند عاشقان عشق خود را در خواب می بینند پس من میخوابم تا تو را در خواب بینم اگر میدانستم که مردگان هم خواب می بینند میمردم تا تو را همیشه در خواب بینم
-
یک روز
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1384 13:03
If you live to be a hundred I want to live to be a hundred minus one day so I never have to live without you . اگر می خوای صد سال زندگی کنی من می خوام یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم چون من هرگز نمی تونم بدون تو زنده باشم.
-
friend
چهارشنبه 23 شهریورماه سال 1384 12:59
Friendship is one mind in two bodies . دوستی یعنی یک روح در دو بدن .
-
ارزش
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1384 21:17
هر چیز ارزشمندی ارزش انتظار کشیدن را دارد
-
غمی غمناک
پنجشنبه 10 شهریورماه سال 1384 03:30
شب سردی است، و من افسرده. راه دوری است، و پایی خسته. تیرگی هست و چراغی مرده. می کنم ، تنها، از جاده عبور: دور ماندند زمن آدم ها. سایه ای از سر دیوار گذشت، غمی افزود مرا بر غم ها. فکر تاریکی و این ویرانی بی خبر آمد تا با دل من قصه ها ساز کند پنهانی. نیست رنگی که بگوید با من اندکی صبر، سحر نزدیک است. هر دم این بانگ...
-
ٍESHGH
سهشنبه 1 شهریورماه سال 1384 03:36
عشق « ما» میسازد بی آنکه « من» را از بین ببرد . صداقت نخستین بخش کتب عشق است. تنها روش بیان حقیقت، گفتن با عشق است. کامل بودن لازمه عشق نیست ، ولی صداقت هست.