به یاد من باشهر جا صدایی خسته بود هر جا دلی شکسته بودهر جا لب جاده کسی به انتظار نشسته بودهر جا کسی نفس نداشت مهلت پیش پس نداشتهر جا دیدی پرنده ای لونه به جز قفس نداشت به یاد من باش...
سلام وبلاگ بسیار خوبی داری موفق باشی من هم آپدیت کردم سری بزن
وبلاگتون جالبه موفق باشید دوست در غربت
پرده گوش کنآن طرف پنجره بستهتو را می خواندو نسیم لای این پرده آویخته را می کاودتا تو را دریابدنور خورشید که ازمنزل پر مهر خدا آمده استلب درگاه تودر یک قدمی می ماندقلب این پنجره از دست غم پردهبه تنگ آمده استپرده را برداریمدل این پنجره را باز کنیمتا که آن نور سپیدبه سلامی آراملب این قفل گره خورده به چشمان تو را باز کندگوش کنیک نفر در توتو را می خواندو خدایت آرامدر دل تنگ تو آهسته تو را می کاودراستی سلام...زیبا بود
سلام...واقعا شعر جالبیه.من هر وقت یه حس غریب بهم دست میده اینو گوش میکنم.موفق باشی.دوست خوب من
سلامخوبهفقط عکس نداره
سلام وبلاگ بسیار خوبی داری موفق باشی من هم آپدیت کردم سری بزن
وبلاگتون جالبه موفق باشید دوست در غربت
پرده
گوش کن
آن طرف پنجره بسته
تو را می خواند
و نسیم لای این پرده آویخته را می کاود
تا تو را دریابد
نور خورشید که ازمنزل پر مهر خدا آمده است
لب درگاه تو
در یک قدمی می ماند
قلب این پنجره از دست غم پرده
به تنگ آمده است
پرده را برداریم
دل این پنجره را باز کنیم
تا که آن نور سپید
به سلامی آرام
لب این قفل گره خورده به چشمان تو را باز کند
گوش کن
یک نفر در تو
تو را می خواند
و خدایت آرام
در دل تنگ تو
آهسته تو را می کاود
راستی سلام...
زیبا بود
سلام...
واقعا شعر جالبیه.
من هر وقت یه حس غریب بهم دست میده اینو گوش میکنم.
موفق باشی.
دوست خوب من
سلام
خوبه
فقط عکس نداره