یاد


به یاد من باش



هر جا صدایی خسته بود هر جا دلی
 
شکسته بود

هر جا لب جاده کسی به انتظار نشسته
 
بود

هر جا کسی نفس نداشت مهلت پیش
 
پس نداشت

هر جا دیدی پرنده ای لونه به جز قفس
 
نداشت

به یاد من باش...

نظرات 5 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:48 ق.ظ http://marcopolo.mihanblog.com

سلام وبلاگ بسیار خوبی داری موفق باشی من هم آپدیت کردم سری بزن

father دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 05:11 ق.ظ http://hitler.blogs.no

وبلاگتون جالبه موفق باشید دوست در غربت

ناناز دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 08:32 ق.ظ http://omidezendegi.blogsky.com

پرده


گوش کن

آن طرف پنجره بسته

تو را می خواند


و نسیم لای این پرده آویخته را می کاود

تا تو را دریابد


نور خورشید که ازمنزل پر مهر خدا آمده است

لب درگاه تو

در یک قدمی می ماند


قلب این پنجره از دست غم پرده

به تنگ آمده است


پرده را برداریم

دل این پنجره را باز کنیم


تا که آن نور سپید

به سلامی آرام

لب این قفل گره خورده به چشمان تو را باز کند


گوش کن

یک نفر در تو

تو را می خواند


و خدایت آرام

در دل تنگ تو

آهسته تو را می کاود
راستی سلام...
زیبا بود


مازیار دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 02:31 ب.ظ http://future2010.blogsky.com

سلام...
واقعا شعر جالبیه.
من هر وقت یه حس غریب بهم دست میده اینو گوش میکنم.
موفق باشی.
دوست خوب من

ابراهیم دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 03:06 ب.ظ http://www.eshghe-pak.blogsky.com

سلام
خوبه
فقط عکس نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد