GHAZAL

شب که می شه به عشق تو غزل غزل

صدا می شم


ترانه خون قصه ی تموم عاشقا

می شم

NO MORE

No more blame

I am destined to keep you save

Gotta rescue the flame

Gotta rescue the flame in your heart


No more blood

I will be there for you my love

I will stand by your side

The world has forsaken my girl

PARVAZ

پرواز

تنها طول می کشد تا مرز

روزنی برای گریختن

BETO

بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم آن عاشق دیوانه که بودم !


در نهانخانة جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید


یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

MAH

به


نو کردن ماه


بر بام شدم


با عقیق و سبزه و آینه.


داسی سرد بر آسمان گذشت


که پرواز کبوتر ممنوع است.

 

صنوبرها به نجوا چیزی گفتند


و گزمگان به هیاهوی شمشیر در

 پرندگان نهادند.

 

ماه


بر نیامد

GHORBAT

غربت


غربت من

تنهاییِ سایبانی کوچک

برگرده راهی متروک

SHAHR

شهری تاریک 
              
و پرنده ای از نیکل سرد 
               
آه 
               
چه آهسته می روم 
             
  که تمام آبی تنم 
             
در افکت سایه ات می سوزد.