سلامت میکنم



ای با منو پنهان چو دل, از دل سلامت
 
می کنم

تو کعبه ای, هر جا روم قصد مقامت
 
می کنم

هر جا که هستی حاضری از دور
 
درمان ناظری

شب خانه روشن می شود چون یاد
 
نامت می کنم

گه دم چو باز آشنا بردست پر می زند


گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت
 
می کنم

هر غایبی هر دم چرا آسود بر دل

می زنی 

هر حاضری پس من چرا در سینه دامت

می کنم

مرگ


با دیدگانه فرو بسته لب بر جام زندگی
 
نهاده ایم


و اشک سوزان بر کنار


 زرین آن فرو میریزیم


اما روزی میرسد که دست مرگ نقاب
 
از دیدگان ما

 برمیدارد و هر آنچه


 را که در زندگی مورد علاقه


ما بوده از ما میگیرد فقط آنوقت
 
میفهمیم که جام زندگی


 از اول خالی بوده و


 ما از روز نخست از این
 

جام جز باده خیال ننوشیده ایم.


توبه

ای توبه ام  شکسته از تو کجا گریزم

ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم

ای نور هر دو دیده بی تو چگونه بینم

ای گردنم به بسته از تو  کجا گریزم





تو نه چنانی که منم       من نه چنانم که تویی

تو نه برانی که منم         من نه برانم که تویی

من همه درحکم توام       تو همه در خونه منی

گر مه وخورشید شوم     من کم از آنم که تویی





تا شمع تو افروخته من پروانه شدم

با صبر زدیدن تو بیگانه شدم

در روی تو بیقرار شده مردم چشم

یعنی که پرید مرو دیوانه شدم


کعبه




آنهایی که به سر در طلب کعبه دویدن چون عاقبت و
 
امر به مقصود رسیدن

رفتند, رفتند در آن خانه که بینند خدا را, بسیار
 
بجستند خدا را, ندیدن 

از سره تکلیف ناگاه خطابی از آن خانه شنیدن که ای

خانه پرستان

چه پرستید گل و سنگ آن خانه پرستی که پاکان
 
طلبیدن.




جان بسپاریم دگر ننگ چنین جان نکشیم

خانه سوزیم چو آتش سوی میخانه شویم

سخن راست تو از مردم دیوانه شنو

تا نمیرییم مپندارکه مردانه شوییم

غربت

نه مرا طاغت غربت نه تو را خاطر

 غربت

دل نهادم به صبوری که جز این چاره

 ندارم





زمان خیلی کند است

برای کسانی که انتظار می‌کشند

خیلی سریع برای کسانی که می‌ترسند

خیلی طولانی برای کسانی که
 
اندوهگین‌اند

خیلی کوتاه برای کسانی که شاد‌اند

ولی برای کسانی که عاشق‌اند

زمان جاودانگی است



کاش می شد اشک را تهدید کرد

فرصت لبخند را تمدید کرد

کاش می شد در میان لحظه ها

لحظه دیدار را نزدیک کرد





من جسمم تو روح من

من کشتی تو نوح من

من زخمم تو مرحمی

من ظلمت تو روشنی

من راهی تو موندنی

من تنها تو همدمی



حسرت


ای دل گر جان طالبی جان به تو
 

بخشم  



از جان چه عزیزتر بگو آن به تو
 

بخشم
 










خواستم هدیه ای برای تنها امیدم زندگیم بفرستم با خود گفتم زیباترین

چیزها را می فرستم

گل گفت: مرا بفرست که مظهر زیباییم و نشان عشق

خارگل گفت: مرا بفرست  که بدیده دشمنان نشینم

سرو گفت: مرا بفرست  که مظهر  پاکی و تنهاییم
  





نرگس آرزوی من: آرزوی من : جای تو خالی

گل زیبای من : زیبای من : جای تو خالی

دلبر رعنای من: رعنای من : جای تو خالی

مستی دنیای من: دنیای من: جای تو خالی




منو ببخش


میدونم خیلی زیادی واسه من


همیشه عادتم کم نمی‎خوام



نفسم تویی تو میدونی هوارو نمی‎خوام

بی تو هیچ چیزی از عالم نمی‎خوام

تو فرشته‎ای من آدم نمی‎خوام

بی‎تو وعده بهشتو نمی‎خوام

 تو که نیستی سرنوشتو نمی‎خوام

یکی پرسید اگه آخرش نشه

حتی این خیال زشتو نمی‎خوام