درخانه های کوچک نمی توان
دوید
پس ما عشقمان را
ایستاده اعتراف می کنیم .
قول می دهم که آسمان هم
شأن ما را توقف کند .
All my life I’ve been waiting
For you to bring a fairytale my
way
شب که می شه به عشق تو غزل غزل
صدا می شم
ترانه خون قصه ی تموم عاشقا
می شم
No more blame
I am destined to keep you save
Gotta rescue the flame
Gotta rescue the flame in your heart
No more blood
I will be there for you my love
I will stand by your side
The world has forsaken my girl
پرواز
تنها طول می کشد تا مرز
روزنی برای گریختن
به
نو کردن ماه
بر بام شدم
با عقیق و سبزه و آینه.
داسی سرد بر آسمان گذشت
که پرواز کبوتر ممنوع است.
صنوبرها به نجوا چیزی گفتند
و گزمگان به هیاهوی شمشیر در
پرندگان نهادند.
ماه
بر نیامد